سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دیگه تنهای تنهاشدم

اینجا دلی تنگ است...

                                                      

                                 آنجا را نمی دانم


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/9/24ساعت 5:56 عصر توسط زهراایرانی نظرات ( )

دخــــتر که باشی میدونی


اولین عشق زندگیت, پــــــــــدرتِ


دخــــتر که باشی میدونی


محکم ترین پناهگاه دنیا, آغوش گرمِ پـــدرتِ


دخــــتر که باشی میدونی


مردانه ترین دستی که میتونی تو دستات بگیری و بعدش دیگه از هیچی

نترسی, دستای مهربون و گرم پــــدرتِ



دخــــتر که باشی میدونی همه دنیا پــــــــــدرتِ



دخــــتر که باشی میدونی هر جای دنیا که باشی،


چه کنارت باشه یا نباشه,

 



قویترین فرشته ی نگهبان زندگیت پــــــــــدرتِ

 

پدر دوستت دارم


(برای پدر از دست رفته ام)


 


نوشته شده در چهارشنبه 91/10/20ساعت 2:10 عصر توسط زهراایرانی نظرات ( )

یک روز،دوروز،سه روز....

روزهاهمچنان درگذرند!دیگرازروزوهفته گذشته است.الان یک ماه است که تنهایی بامن عجین شده است...!یک ماه است ازپیش من رفته ای...

بابای خوب من!

امروزیک ماه تمام است که ازمن دوری!مگر نه اینکه گفتی دنیاجنگل خوفناکی است مملو از گرگان درنده؟پس چطورتوانستی که آهوبچه خودرادرمیان این گرگان درنده وترسناک تنهابگذاری؟؟؟؟

الان یک ماه است که ازنبودت میگذرد.نبودت بابا؟؟؟؟!نبودت؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نه،،،هرگزنمیتوانم نداشتن وجودت رادرکنارم باورکنم!

بابای خوب من!

خودت بگو. من چگونه نبوددست نوازشت راباورکنم؟چگونه باورکنم آن لبخندزیبایت را دیگرهرگزنخواهم دید؟!!!

پدرم!سنگ صبورلحظه های دلتنگی من!

میدانی؟دیگرتاابدحرفهای نگفته ام رادرگورستان دلم دفن خواهم کرد!

تو که نباشی پدرم،گوشی برای شنیدن حرفهای من نخواهدبود....

بابای مهربان من!

خبرنداری که یک ماه است دخترکت درفراق تو همچون شمع،میسوزدوآب میشود!

پدرم!

بی خبری!بی خبرازتمام دردهایی که کشیدم!!!بی خبرازقلبی که بارفتنت ازجاکندی وبردی!ازهمه جابی خبری بابا!!!

و نمیدانم که تو، خود،ازاین بی خبری، باخبری؟؟؟؟!!

تورادوست میدارم پدر؛برای همیشه.

اما.......

               نبودت راچگونه باورتوانم کرد؟!!.....


نوشته شده در جمعه 91/9/24ساعت 5:48 عصر توسط زهراایرانی نظرات ( )


قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت